فراز

فقط در سریال های ایرانیه که آدم خوباش فقیرند و پر از اعتقاد و آدم بداش پولدارند و دزدند و به هیچ وجه آدم ها نمی تونند هر دو خصلت را داشته باشند

فقط یک خواننده زن ایرانی، این نبوغ رو داره که با لباس شب بتونه تو کوه و کمر آواز بخونه

فقط یک پسر ایرانیه که بعد از ازدواجش تازه بیاد دوران شیرخوارگیش میوفته و به مادرش وابسته میشه

فقط یک فروشنده ایرانیه که اگه وارد فروشگاه بشی و مثلا یک پیراهن را ازش بخوای بیاره تا پرو کنی میگه "اگه میخری بیارمش"

فقط در ایرانه که بعد از یک تصادف ساده ممکنه قتل اتفاق بیوفته


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, | 20:53 | پــَــرَنــد |



زماني مردي در حال پوليش كردن اتوموبيل جديدش بود كودك 4 ساله اشتكه سنگي را برداشت وبر روي بدنه اتومبيل خطوطي را انداخت
While a man was polishing his new car, his 4 yr old son picked up a stone and scratched lines on the side of the car.

مرد آنچنان عصباني شد كه دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محكم پشت دست او زد بدون انكه به دليل خشم متوجه شده باشد كه با آچار پسرش را تنبيه نموده
In anger, the man took the child's hand and hit it many times not realizing he was using a wrench.

در بيمارستان به سبب شكستگي هاي فراوان انگشت های دست پسر قطع شد

At the hospital, the child lost all his fingers due to multiple fractures.

وقتي كه پسر چشمان اندوهناك پدرش را ديد از او پرسيد "پدر كی انگشتهای من در خواهند آمد

When the child saw his father with painful eyes he asked, 'Dad when will my fingers grow back?'

آن مرد آنقدر مغموم بود كه هيچ نتوانست بگويد به سمت اتوموبيل برگشت وچندين بار با لگد به آن زد

The man was so hurt and speechless; he went back to his car and kicked it a lot of times.

حيران و سرگردان از عمل خويش روبروي اتومبيل نشسته بود و به خطوطي كه پسرش روي آن انداخته بودنگاه مي كرد. او نوشته بود

"دوستت دارم پدر"

Devastated by his own actions, sitting in front of that car he looked at the scratches; the child had written 'LOVE YOU DAD'.

روز بعد آن مرد خودكشي كرد

The next day that man committed suicide. . .

خشم و عشق حد و مرزي ندارند دومي ( عشق) را انتخاب كنيد تا زندكي دوست داشتنی داشته باشيد و اين را به ياد داشته باشيد كه

Anger and Love have no limits; choose the latter to have a beautiful, lovely life & remember this:

اشياء برای استفاده شدن و انسانها براي دوست داشتن می باشند

Things are to be used and people are to be loved.

در حاليكه امروزه از انسانها استفاده مي شود و اشياء دوست داشته مي شوند.

The problem in today's world is that people are used while things are loved.

همواره د ر ذهن داشته باشيد كه:

Let's try always to keep this thought in mind:

اشياء براي استفاد شدن و انسانها براي دوست داشتن مي باشند

Things are to be used, People are to be loved.

مراقب افكارتان باشيد كه تبديل به گفتارتان ميشوند

Watch your thoughts; they become words.

مراقب گفتارتان باشيد كه تبديل به رفتار تان مي شود

Watch your words; they become actions.

مراقب رفتار تان باشيد كه تبديل به عادت مي شود

Watch your actions; they become habits.

مراقب عادات خود باشيد که شخصيت شما می شود

Watch your habits; they become character;

مراقب شخصيت خود باشيد كه سرنوشت شما مي شود

Watch your character; it becomes your destiny.

خوشحالم كه دوستی اين پيام را براي ياد آوری به من فرستاد

I'm glad a friend forwarded this to me as a reminder..


برچسب‌ها:

دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, | 23:55 | پــَــرَنــد |

كاش مي دانستيم زندگي كوتاست

كاش از ثانيه هاي زندگي لذت مي برديم

كاش قلبي رو براي شكستن انتخاب نمي كرديم

كاش همه را دوست داشتيم

كاش معني صداقت را ما هم مي فهميديم

كاش هيچ كودك فقيري ديگر خواب نان تازه وداغ را نمي ديد

كاش دلهايمان دريايي مي شد

كاش مي فهميديم زندگي زيباست و لذت مي برديم تا نهايت

كاش ميدانستيم كه ما نمي دانيم فردا برايمان چه اتفاقي مي افتد

كاش بهانه اي براي ناراحت كردن دلهاي زخم خورده نبود

کاش........

چه قدر کاش......جبران میشه.....؟؟؟؟؟؟

کاش تنهایی ها همیشه تنها بود.................

 


برچسب‌ها:

پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, | 21:37 | پــَــرَنــد |

تنهایی من..

. قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق

عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست.

چه قانون عجیبی!

چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی!

که هر بار ستاره های زندگیت را با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره کنی

و خود در تنهایی و سکوت با چشمهای خیس از غرور پیوند ستاره ها را به نظاره نشینی

و خاموش و بی صدا به شادی ستاره های از تو گشته جدا دل خوش کنی

و باز هم تو بمانی و تنهایی و دوری..................


برچسب‌ها:

پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, | 21:31 | پــَــرَنــد |

وقتی مسلمین در مساجد در حال نماز بودند

وقتی مسیحیان در کلیسا مشغول اواز بودند

وقتی یهودیان سنگ بر کنیسه میزدند

وقتی بوداییان عود بر مجسمه مینهادند

وقتی زرتشتیان بر اتشکده اتش می افروختند

خدا به نظاره کودکی نشسته بود که در سرمای زمستان برای ذره ای شادی ، از صبح تا شب کار می کرد و برای مردمانش زار زار میگریست......


برچسب‌ها:

پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, | 20:55 | پــَــرَنــد |

می خواهم برگردم به روزهای کودکی

آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود

عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد

بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود

بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند

تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.

تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود

و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...


برچسب‌ها:

پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, | 20:42 | پــَــرَنــد |

مردم اغلب بی انصاف بی منطق و خود محورند....

                                                        ولی انان را ببخش ....

اگر مهربان باشی  تو را به داشتن انگیزه های پنهانی متهم می کنند....

                                                                              ولی تو مهربان باش.....

اگر درست کار و شریف باشی فریبت می دهند .....

                                                          ولی درست کار و شریف باش.....

نیکی های امروزت را فراموش میکنند....

                                                 ولی تو نیکوکار باش.  .....

بهترین های خود را به دنیا ببخش حتی اگرکافی نباشد و در نهایت میبینی هر انچه هست میان تو وخداوند است نه میان تو و مردم .....

 

                                      کوروش بزرگ.....


برچسب‌ها:

پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, | 18:6 | پــَــرَنــد |

نیا باران ..........

زمین جای قشنگی نیست ‏

من از جنس زمینم خوب می دانم

که‏ گل در عقد زنبور است،

اما یک طرف سودای بلبل،

یک طرف بال و پر پروانه را هم دوست می دارد،

نیا باران پشیمان می شوی از آمدن،

زمین جای قشنگی نیست،

در ناودان ها ‏ گیر خواهی کرد،

  من از جنس زمینم خوب می دانم

که اینجا جمعه بازار است‏

و دیدم عشق را در بسته های زرد کوچک نسیه می دهند.‏

در اینجا قدر مردم را به جو اندازه می گیرند،

در اینجا شعر حافظ را به فال کولیان در به در اندازه می گیرند.‏

نیا باران زمین جای قشنگی نیست..........


برچسب‌ها:

پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, | 18:0 | پــَــرَنــد |

تو کجایی سهراب؟؟؟

آب را گل کردند...

چشم ها را بستند و چه با دل کردند...

وای سهراب کجایی آخر...؟

زخم ها بر دل عاشق کردند...

تو کجایی سهراب؟؟؟

که همین نزدیکی عشق را دار زدند...

همه جا سایه ی دیوار زدند...

ای سهراب کجایی که ببینی حالا دلخوشی مثقالی است...!

دل خوش سیری چند؟

صبر کن سهراب...!!

قایقت جا دارد؟؟؟؟؟؟

من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم...


برچسب‌ها:

پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, | 17:56 | پــَــرَنــد |

تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم

تو را به خاطر عطر نان گرم

برای برفی که اب می شود دوست می دارم

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت

لبخندی که مهو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم

تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم

تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام ...دوست می دارم

برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای نخستین گناه

تو را به خاطر دوست داشتن...دوست می دارم

تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم...دوست می دارم......

مادر عزیزم تولدت مبارک.............


برچسب‌ها:

پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, | 13:3 | پــَــرَنــد |
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد